البته که صرفه ظاهرا با ندیدن نشنیدن نگفتن و در کل گوسفند بودنه سمیه جان. این نوشته که مربوط میشه به سالها پیش البته با کمی تغییرات٬ از همین ترانهی سیاوش الهام گرفته ومطابق عادت٬ بالای صفحه دفتری که اینو نوشته بودم منبع الهام رو هم ذکر کردهام. خوشحالم که برای تو تداعی کننده بود
salam , mr30 az weblog khobat.
ایول عمو جواد
حالی کردیم
گفتنیها کم نیست ، من و تو کم گفتیم
مثل هذیان دم مرگ ، از آغاز چنین ،درهم و برهم گفتیم
دیدنیها کم نیست ، من وتو کم دیدیم
بی سبب از پاییز ، جای میلاد اقاقیها را ،پرسیدیم
فاصله یه حرف سادس، بین دیدن و ندیدن
بگو صرفه با کدومه شنیدن یا نشیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته که صرفه ظاهرا با ندیدن نشنیدن نگفتن و در کل گوسفند بودنه سمیه جان.
این نوشته که مربوط میشه به سالها پیش البته با کمی تغییرات٬ از همین ترانهی سیاوش الهام گرفته ومطابق عادت٬ بالای صفحه دفتری که اینو نوشته بودم منبع الهام رو هم ذکر کردهام.
خوشحالم که برای تو تداعی کننده بود
میشه؟
میشه ندید؟
شاید بشه لب باز نکرد و نمرد ... اما ندیدنه خیلی سخته ...
هرچند دیدم که میشه به جایی رسید که دید اما ندید ...