"گندم تشنه ی بخشش بود
پرنده، گرسنه ی گندم
دست تو اما در کار مترسک"
این کار به سالها پیش برمی گرده. اما جالبتر از خودش ماجرای امشبه؛
از بی عملی اینروزها برای ارسال یک پست جدید داشتم به کارهای قدیم فکر می کردم. یاد این کار افتادم و با خودم گفتم بگذار ببینم قبلا توی نت نگذاشته باشمش. خلاصه گوگلِ اینروزها علیه العنه را باز کردم و برای تسریع در جستجو، غیرمعمول ترین قسمت متن یعنی"در کار مترسک" رو سرچ نمودم و در کمال تعجب به صفحه ی فیسبوکی رسیدم که توی این وانفسای عدم رعایت کپی رایت، علاوه بر استفاده از شعر، نام شاعر را هم ذکر کرده بود درحالیکه ممکن بود حقیر هیچگاه از ماجرا خبردار نشوم. و تازه بشوم، کی به کیه؟!
خلاصه لازم دیدم این احترام به مولف را ارج بنهم و از همین تریبون مراتب قدردانی خودم رو از این دوست ناشناخته اعلام کنم.
خوبه که آدم ببینه بعضی ها هنوز به ریزترین اصول اخلاقی پایبندند ...
اینجوری آدم دلش گرمتر میشه ...
ای جواد تنبلو!!!!!!!!!