عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

حصار

پشـت حصار فاصـله ها مانـده ام اسـیـر

چشم انتظار جوخه ی مرگ و صدای تیر


رسوای این جماعت و جرمم جز این نبود

کـز رنـگ زاهـدانـه نـیـالـوده ام ضـمیـر


ای پاکـتر ز شـبنم خوابیـده روی گـل

کی خاک تیره را به قدومت کنی عبیر


تصویر تو صفای سینه و چشمم به چشم ماه

دور از شـعـاع مهر تو ، این دل بهانـه گیـر


یادی کن از چکامه ی جانسوز مثنوی

آن نی منم جدا ز تو سر داده ام نفیر


قسمت نشـد کـه راز دلـم بر ملا کـنم

فرصت گذشت و رفتن من گشته ناگزیر


امروز هم تکدی عشق تو می کنم

انفاق توست زاد سفرهای این فقیر


یک برگ سـبز هـم به متاعم نداده انـد

این شعرهای بی سر و پا تحفه ی حقیر


"تابستان 1377"

نظرات 4 + ارسال نظر
فرهاد شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام.کلمه ناگزیر اصلاح شود.

سپاس از دقت نظرتون

میم شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 ب.ظ http://navas236.blogfa.com

تصویر حلاجانهء فوق العاده ای بود در انتضار جوخهء مرگ و صدای تیر
عالی عالی. آورین آورین

جواد شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:07 ب.ظ

ممنونم لطف داری.
البته بدون هیچ دلیل محکمه پسندی همیشه فکر می کردم که "چشم انتظار" از "در انتظار" بهتره. با اینکه چشم اعدامی رو بسته اند. ولی من اون حالت سر بالا کردن و پاییدن آخرین اتفاقات رو با چشم بسته، "چشم انتظار" حس کردم

لاله یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ق.ظ

سلام عمو جون
خوبید؟
کاوه خوبه؟
ایشالا که همه به سلامت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد