هزار مرتبه امشب طلسم توبه شکستم
و باز بر سر آن توبه ی شکسته نشستم
هزار مرتبه سوگند خود دوباره نمودم
دمی دگر ز دلم ریسمان عهد گسستم
"هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم"
چگونه راست نگویم که از شراب تو مستم
خرد که لاف دلالت به شام حادثه می زد
کجاست تا که ببیند چراغ باده به دستم
خیال خوب تو چون در رواق دیده کشیدم
بر آستان جمالت دخیل عشق ببستم
هنوز در پی آنی که دام و دانه بچینی؟!
به صد ترانه سرودم که پایبست تو هستم