عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

تیرگان

چرا کنار نکشیدی گردوی پیر؟


هنوز تکه هایی از جانش در تیر مانده بود

نظرات 8 + ارسال نظر
جواد پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:02 ب.ظ

من همین جا اعلام می کنم که هیچ خصومت شخصی با درخت گردو ندارم و در خرداد پارسال و امسال کاملا اتفاقی دو مطلب با نقش آفرینی این درخت پست شده است.

نرگس یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:31 ق.ظ

یه حس خاصی دارم نسبت بهش بوی خشونت ناخاسته میاد بوی ندانستن و بوی مرگ میاد از چیزی که میتونه به یادت زندگی رو بیاره حس بدیه!

جواد یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ب.ظ

من گمان می کردم با سرزنش و حسرت نوشته ام. وقتی برای حفظ میهن، آرش جانش را در تیر می گذارد وقتی باد تیر را برمی دارد و به دورترین نقطه می برد من از آن درخت گردو انتظار دارم سر راهش سبز نشود و بگذارد تیر دورتر برود. حتا شده چند متر...
حتما بد نوشته ام

لاله دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:59 ق.ظ

کنار نکشیده چون لابد نباید کنار می کشیده ...
لابد برای اینکه بار حسرتی به جا بذاره برای یه قریحه شاعرانه ... برای یه روح آرمان طلب ...

چوب کاری می فرمایید لاله جان و البته ما که خوشمان می آید

میم یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:38 ب.ظ http://navas236.blogfa.com

منم یاد همون گردوی پارسالی افتادم.
خیلی جالب بود ولی بدون زیرنویس حتی برای ما خدایگان ایهام نیز به شدت ایهام داشت. منم حسم شبیه حس نرگس بود . ولی بعد از کشف رمز خیلی چسبید ممنون.
راستی آرش بودنش مبارک

میچکا سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ب.ظ http://ghasedak1086.blogfa.com/

چه پدر فرهیخته و خوبی...
چه خوبه اگه نسخه ای از تو باشه!
مبارکتون باشه بزرگ مرد کوچکت...

لاله شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:54 ب.ظ

اومدم اینجا بلکه ردی از فرشته شما ببینم که شکر خدا دیدم ...
مبارک باشه وجود پاک آرش کوچولو ...

جواد چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:11 ب.ظ

و خدا شایعه پراکنان را دوست ندارد مرسده خانوم! حالا هی رو بچه ی ما اسم بزار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد