چرا فردوسیپور با اینکه بسیار جوانتر از صفایی فراهانی است و دیشب یک بلوز بافتنی بیش از او پوشیده بود٬ باز هم میلرزید؟
کلی بهبه و چهچه شنیدیم و خواندیم از دوستان که؛ دیشب صفایی چهها کرد و دولتیان چه رسوا شدند. اما به نظرم چند نکته غریب مانده اینجا.
اول اینکه شب گذشته عادل به هیچ وجه قصد اجرای عدالت را نداشت. با اینکه بنا به گفتهی خود او مسوولان سازمان تربیت بدنی هم به برنامه دیشب دعوت شده بودند و در صورت حضور دیگر نیازی به وکیل و پشتیبان نداشتند اما فردوسی پور هم بیکار نمانده بود و هرچه در توان داشت علیه فراهانی جمع کرده بود. امری که بارها مورد قدردانی مشمئزکنندهی هاشمی و آخوندی قرار گرفت.
در این راه فردوسیپور تنها به مستندات بسنده نکرده بود ( هرچند با توضیح فراهانی دانستیم این مستندات هم که بیشتر خبر خبرگزاریها بودند مربوط به زمانی است که علیآبادی خود را به انتخابات فدراسیون تحمیل نموده ) بلکه به گونهای مبتذل دوربین به دست به دنبال کسانی گشته بود که سخنی بر علیه صفایی یا نمایندگان فیفا در کمیته انتقالی بگویند. افرادی که بیشتر آنها نه جایگاهی در فوتبال کشور داشتند و نه حتا چهرهای آشنا برای منِ بیننده بودند. غیر ممکن است باور کنیم در کل ورزش این مملکت هیچکس نبوده که نظری مخالف سازمان و درحمایت از فراهانی داشته باشد زیرا تمام مصاحبه شوندگان از یک طرف دعوا حمایت میکردند. مگر اینکه بپذیریم صدا و سیما تصمیم داشته هجومی تبلیغاتی علیه صفاییفراهانی انجام دهد.
نکته دیگر اینکه چطور علیآبادی که رییس تشکیلات ورزش این کشور است و خود را برای ریاست فدراسیون از همه صالحتر و محقتر میداند ادعا میکند از ابتداییترین قوانین فیفا که همانا عدم دخالت دولتها در فدراسیون فوتبال است اطلاع نداشته و باید دیگران جلوی او را میگرفتهاند. درحالیکه صابون همین قانون در ماجرای برکناری دادکان به پیراهنش خورده بود.
اما مهمترین مسئله که هیچکس جرات اشاره به آن را ندارد نقش شخص احمدینژاد در تمام این گرفتاریهاست.
تمام مشکلات از آنجا شروع شد که احمدینژاد تصمیم میگیرد تنها تپهی ن..ده این مملکت یعنی فدراسیون فوتبال را هم منقش به هنر خود نموده و آنرا نیز پامال قدرتطلبی و محبوبیتخواهی خود کند. او به اعتراف خودش پیش از جام جهانی به علیآبادی برکناری دادکان را توصیه میکند (اولین دخالت) و پس از جام جهانی تصمیم میگیرد فدراسیون را بطور کامل در اختیار بگیرد که با برکناری دادکان [که بیشک بادستور یا حداقل هماهنگی با او بوده] ایران را به ورطه تعلیق میافکند. پس از آنهمه خون دل خوردن و رایزنی افرادی که اعتباری نزد فیفا داشتند همینکه اندکی فشار فیفا کم میشود باز زیردست مورد اعتماد خود علیآبادی را به زور به فدراسیون میفرستد و دستاخر هم به او فرمان میدهد تا کاندیدای ریاست فوتبال شود.
حالا چون هیچ کس جرات ندارد متهم اصلی را پای میز محاکمه بکشد باید کس دیگری را قربانی کرد تا پرونده بی متهم نماند.
در یک کلام برنامه نود دیشب قرار بود مسلخ صفایی فراهانی باشد اما حقیقت و منطق گفتار او آشکارتر از آن بود که بتوان با اتهام زنی و هجوم رسانهای آنرا مخفی نمود.
هرچند من فردوسیپور را رقمی در این ماجرا نمیدانم. او تنها کارمند صدا و سیما و مجری سیاستهای آن است. اما عادل نسبت به خودش هم محافظهکارتر شده و شاید دیشب لرزیدن مدامش تنها از سرما نبود و چهره نگرانش حاکی از این بود که او به عاقبت این سناریوی شکست خورده و واکنش اربابان قدرت میاندیشد.