عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

برزخی ها

فردین، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری، سعید راد، محمدعلی کشاورز ...

اگر بتوانی تصور کنی که همه ی این نامها در یک فیلم جمع شوند، اسم فیلم می شود: "برزخی ها"

اما در کمال تعجب این اثر مربوط به بعد از انقلاب است. ماجرای چند خلافکار که در جریان باز شدن زندانها در انقلاب 57 از زندان رها شده اند و برای گریز از گرفتار شدن مجدد می خواهند از طریق مرز فرار کنند. اما آنجا به روستایی مرزی می رسند که طی جریاناتی مورد هجوم نیروهای آنسوی مرز واقع می شود  و این گروه در ماجرایی شبیه هفت سامورایی به کمک روستاییان برمی خیزند و کشته می شوند. در کل، فیلم ارزش نمایشی چندانی ندارد اما می گویند در زمان اکرانش رکورد فروش را شکسته و البته برای اولین بار پس از انقلاب با هجوم عده ای از پرده ی سینماها پایین کشیده شده. چند شب پیش بصورت اتفاقی در یکی از کانالها این فیلم را دیدم و یکی دو نکته برایم جلب توجه نمود.



اول اینکه به نظرم آمد فیلم نوعی توبه نامه است برای این هنرمندان که بتوانند بعد از انقلاب اجازه کار بگیرند. هر چند آینده روشن می کند توفیق چندانی در این راه نمی یابد.

اکثر منابع فیلم را محصول سال 61 ذکر کرده اند اما من به دو دلیل گمان قوی دارم که فیلم قبل از شروع جنگ ایران و عراق ساخته شده. یکی قصه ای که می بافد تا بتواند تهاجم نیروهای کشور دیگر را به روستا توجیه کند و قهرمانان فیلم را در موقعیت انتخاب بین فرار یا کمک به هموطن قرار دهد، که در صورت شروع تهاجم عراق نیازی به ساختن جنگی خیالی نبود.

دلیل دوم که در عین حال نکته ی جالب دوم هم هست این است که نیروهای نظامی دو طرف درگیری، لباسی مشابه هم دارند و تنها وجه تمایزی که برای بیننده بین سرباز خودی و دشمن وجود دارد این است که سربازان دشمن، چفیه بسته اند!!