عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

شبِ بهاریه چشمات

چشات بهار همه چشمهای شبرنگه

عیدونه

گل اومد و رنگ اومد، هفت سین قشنگ اومد

با سوز زمستونی ، خورشید به جنگ اومد


پر نقش و نگاره دشت، سرمست بهاره دشت

از معجزه ی نوروز، رود از دل سنگ اومد


پروانه فراوونه، بلبل داره می خونه

خرگوش گریزون شد تا اسم نهنگ اومد


از طرقبه تا شاندیز، ییلاقا شده لبریز

پاکوبی و بدمستی، چون اون شب کنگ اومد


غم یکسره بر باده، هر چی خبره شاده

جز اینکه دم تحویل، محمود مشنگ اومد


پارسال که جهاد کردند، هتریک فساد کردند

امسال ُ بپا آقا، با بیل و کلنگ اومد


TV پر از آخونده، آنتن ولی ترکونده

این سنت ایرونی ، از سمت فرنگ اومد


ای حضرت مولانا! من گیج شدم جانا

گفتی که نود هم هست، صد وقتی به چنگ اومد


از صد خبری هم نیست، ده سال خودش کم نیست

اما نود از کف رفت، عید مثل فشنگ اومد


ما میل بقا داشتیم، بذری به دمن کاشتیم

چی شد که یهو سیل کپسول و سرنگ اومد


می گن برو شاکر باش، روز خوشته داداش

در حسرت امروزی، اونوقتی که ونگ اومد


هرچند گرفتاری، از زلزله بیزاری

لبخند بزن زوری، تا دستی رو زنگ اومد


یک بوس بده حالا صد سال به این سالا

البته نه این سالا، انقدر که ننگ اومد


درگیر و پریشونی؟ من از تو پریشون تر

گفتم بزنم اون در، این شعر جفنگ اومد

«صرفا جهت انبساط خاطر دوستان»