عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

عمو جواد

یادداشت‌های پراکنده‌ی جواد رجبی

تکرار برای ثبت در آرشیو

 

آرمیده‌ام

زیر نگاه ستارگان

و همراه ستاره‌ای که به نامم کرده‌ای

                                   پلک می‌زنم .

بودن ٬ رویایی‌ست

                      در کنار تو

که آرمیده‌ای

آن‌گونه که همیشه می‌خواستمت ؛

                                                آرام

و زیر نگاه بی‌نور ستارگان

تا سپیده‌دم به سیاهی می‌زند

سیال گرمی که از گلویت می‌تراود .

انقلاب

۲۲ بهمن است . سالروز شوریدن ایرانیان به امید استقلال و آزادی که آنرا در جمهوری اسلامی متبلور می‌دانستند . یادبود غم‌ها

عکس از زنده یاد کاوه گلستان

و شادی‌ها

عکس از زنده یاد کاوه گلستان

کاش حال امروز این صاحبان اندوه و شوق را می‌دانستم

بدترین چیزی که ممکنه توی گلوت بپره

آب دهان خودته

امروز مطلب سایتی را می‌خواندم که سعی داشت پاسخی برای پرسش زیر فراهم کند؛

چرا اقلیتهای دینی در جمهوری اسلامی ایران ملزم به رعایت حجاب هستند؟  آدرس

می‌توانید خودتان مطلب را بخوانید و ببینید که پاسخ ارایه شده به طور خلاصه از این قرار است که ( نقل به مضمون )؛ هر چند رعایت حجاب همانند مسلمانان در دین آنها الزامی نیست و اقلیت‌ها از نظر اسلام آزادند طبق دستورات دین خود عمل کنند ٬ اما چون :

۱- مسلمانان با نگاه کردن به آنان به گناه و فساد دچار می‌شوند .

۲- بی‌حجابی اقلیت‌ها باعث می‌شود کم کم مسلمانان نیز در این زمینه لاابالی شوند .

۳- تفکیک و تشخیص مسلمانان و غیر مسلمانان در جامعه‌ی امروزی غیر ممکن است و نمی‌شود انتظار داشت همه شناسنامه همراه خود داشته باشند !

بنابراین آنها هم باید حجاب حکومتی را رعایت کنند .

نویسنده‌ی متن مذکور یا خود اطلاع چندانی از احکام فقهی ندارد یا فرض را بر این گذاشته که خواننده‌اش تا کنون هیچ رساله‌ای به دست نگرفته و از بی‌اطلاعی او سو ء استفاده می‌کند . بیایید به بررسی موردی استدلال‌ها بپردازیم ؛

۱- در حالیکه نویسنده نگاه کردن به اقلیت‌های بی حجاب را باعث فساد می‌داند مراجع تقلید شیعه نظری عکس این دارند . تقریبا تمامی مراجع تقلید نگاه کردن ( بدون قصد لذت ) به قسمت‌هایی از بدن زنان غیرمسلمان که معمولا توسط آنها پوشانده نمی‌شود را بی‌اشکال می‌دانند ٬ و برای ذکر مصداق تقریبا همه‌ی این مراجع ٬ سر و گردن ٬ دست‌ها و پاها تا زانو را عنوان کرده‌اند [ تمامی رساله‌های توضیح‌المسایل . بخش احکام روابط ] . یعنی اگر من فردی شیعه باشم که خود را موظف به تقلید از یک مرجع می‌داند و روبروی من یک زن مسلمان چادری که فقط صورت و دست‌هایش دیده می‌شود نشسته باشد و در کنار او یک زن مسیحی با بلوز دامن و بدون روسری و جوراب ٬ وظیفه‌ی دینی من در برخورد با این دو کاملا یکسان است ( حالا این تبعیض رفتاری با این دو زن از کجا آمده مطلب مفصل دیگریست ). می‌توانم با خیال راحت به هردوی آنها چشم بدوزم اگر قصد لذت نداشته باشم و نمی‌توانم به هیچکدامشان نگاه کنم اگر ...

اصولا با کمی دقت می‌توان فهمید که از نظر فقها در روابط زن و مرد ٬ نوع نگاه کردن است که حرمت آنرا تعیین می‌کند . یعنی اگر یک مقلد بتواند بدون شهوت نگاه کند و به گناه هم نیفتد ٬ موی و گردن و دست و پا که هیچ ٬ اجازه‌ی دیدن و حتا تماس با حریم‌های خصوصی‌تر را نیز می‌یابد . آنچنانکه در شرایط اضطراری و یا برای درمان بیماران ٬ این مجوز صادر شده . { اینکه در شرایط عادی ٬ مراجع حتا نگاه کردن بدون شهوت به بدن نامحرم را حرام می‌دانند بر این فرض استوار است که این امر مقدمه‌ی گناه است و انجام عملی که مقدمه‌ی گناه باشد حرام است ولو اینکه فی‌نفسه گناه نباشد } . و اگر نگاه این مقلد ٬ از سر شهوت باشد خواه به موی زن غیرمسلمان نظر کند خواه به سنگ یا چوب یا گوسفند و یا به چادر یک زن مسلمان عملش معصیت است .

بنابراین آیا بهتر نیست که حکومت دینی به جای تعمیم و گسترش دامنه‌ی بایدها و نبایدها حتا فراتر از آنچه علمای دین می‌گویند ٬ به فکر بالا بردن ظرفیت شهروندان خود باشد ؟ حق با مسوولان است .  اگر دختری از هر مذهبی اجازه یابد بدون روسری در خیابان قدم بزند ٬ تمام جوانان شهر در پیش روان می‌شوند . اما آیا جوان‌های سی سال و حتا 25 سال قبل ، یعنی پس از انقلاب و قبل از اجباری شدن حجاب ، تا همین اندازه بی‌ظرفیت بودند ؟ امروزه جوانان ایرانی بی‌جنبه‌ترین جوانان دنیا در برابر جنس مخالفند . مقصر کیست ؟

۲- استدلال دوم نویسنده از قبلی هم جالب‌تر است . فرض نویسنده در این استدلال آن است که زنان مسلمان ، انسان‌هایی سست عقیده هستند که اگر دیگران را بی‌حجاب ببینند ، آنها هم دلشان می‌خواهد . می‌پرسم آیا تاوان سست‌عنصری مسلمانان را باید اقلیت‌ها بپردازند ؟ و اگر قوانین حکومتی مبنایی فطری ، دینی و عقلانی دارد ، چرا زنانی که غالبا به اصل دین اعتقاد دارند باید از آن گریزان باشند و نشود آنها را به رعایت خودخواسته‌ی این قوانین سوق داد ؟

۳- گمان ندارم نیازی به پاسخگویی برای این بخش باشد . فقط بگویم که دلیل سوم به این می‌ماند که نیروی انتظامی حکم دهد : هیچ زن و شوهری حق ندارند در خیابان دست یکدیگر را بگیرند و یا دوشادوش هم راه بروند. چون ممکن است کسانی که نسبتی با هم ندارند نیز این کار را انجام دهند ، ما که نمی‌توانیم شناسنامه‌ی همه را کنترل کنیم !!!

گویی در این مملکت بر خلاف تمام دنیا اصل بر اتهام است نه برائت .

تهوع دارم

توالت نه

           تهوع

از بالا ......... عُق

پس می‌زنم هرچه به خورد خودم داده‌ام

غذا فاسد نبود ٬ نه

بوی تعفن .... عُق

گنداب را رد می‌کنم

باید لجن باشم

یا دست کم

خالی

عُققق ......

خالی ِ خالی

قتل یک دانشجو در محوطه‌ی دانشگاه

دیروز اتفاق افتاد . سه‌شنبه ۱۳ دی . الان بعد ازظهر چهارشنبه است و هنوز خبرش حتا روی سایتهای ایسنا و ایسکا که مثلا دانشجویی‌ست نیامده . ناچار من شرح ماوقع می‌کنم .

سالهاست دانشجویان بیرجند به سخره می‌گویند : دانشگاه بیرجند بزرگترین دانشگاه جهان است ٬ چون تنها دانشگاهی‌ست که یک شهر را در دل خود جای داده . دانشکده‌ی علوم در کیلومتر ۵ جاده‌ی زاهدان و دانشکده‌ی کشاورزی آنسوی دیگر شهر در جاده‌ی کرمان . ساختمان دانشکده‌ی مهندسی ( که البته از دبیرستان بسیاری از شما خوانندگان عزیز حقیرتر است ) در گوشه‌ای از شهر چسبیده به پادگان ۰۴ ٬ و سرانجام دانشکده‌ی تازه تاسیس هنر تا سال گذشته در گوشه‌ی دیگری از شهر واقع بود .

اما در سال جدید تحصیلی دانشکده‌ی هنر نیز به جاده‌ی زاهدان منتقل شد . اما نه در کنار مجموعه‌‌ی ساختمان‌ها و خوابگاه‌ها که پردیس دانشگاه نامیده شده . بلکه به آنسوی جاده در جوار روستای شوکت‌آباد و در ساختمانی قدیمی که متعلق به شوکت‌الملک پدر اسدا... علم بوده و سال‌هاست به جای آنکه در اختیار میراث فرهنگی باشد در تملک دانشگاه است .از  این بنای خشتی تا سال قبل به عنوان خوابگاه اساتید مجرد استفاده می‌شد . البته اساتید سرویسی هم داشتند اما با انتقال دانشکده‌ی هنر به آنسوی جاده ٬ سرویس هم قطع شد . و حالا چند ماه است که دانشجویان هنر برا رفتن به کلاس باید از عرض جاده‌ی زاهدان با آن‌همه ماشین‌های سنگین و راننده‌های گاها چترباز و به قول خودشان شوتی‌ عبور کنند . و شبها هنگام برگشت ٬ از ترس سگ‌های روستا خودشان را دوان دوان به جاده برسانند و اگر عرض جاده‌‌‌‌ را به سلامت طی کردند آنها که به شهر می‌روند منتظر سرویس بمانند و آنها که به خوابگاه ٬باید یک پیاده‌روی نیم ساعته را در فضای باز شروع کنند . در حقیقت یک جاده‌‌ی ترانزیتی از حیاط دانشگاه می‌گذرد .

اما سرانجام دیروز آنچه به سادگی قابل پیش‌بینی و پیش‌گیری بود اتفاق افتاد .

فاطمه حدادی نتوانست به آن طرف جاده برسد .جسد بی‌جان فاطمه یک ساعت ونیم روی آسفالت سرد باقی ماند و هیچکس حاضر به بردنش نبود . نه راننده‌ی پرایدی که به او زده بود ٬ نه عبوری‌ها نه اساتید و نه حتا آمبولانس .

در حالی که فریاد اعتراض دانشجویان بیرجند بلند شده و از دیروز درگیری‌هایی در سطح دانشگاه رخ داده است٬ گفته می‌شود زعمای دانشگاه به دنبال شانه خالی کردن از مسولیت دانشکده‌ی هنر (که ظاهرا مجوز محکمی برای تاسیسش نداشته‌اند )  هستند .

غر‌یبه‌پرستی

من یه عمره اینجوریم ؛

اگه با کسی تازه سلام و علیک پیدا کرده باشم ٬ کلی بهش حال می‌دم . تحویلش می‌گیرم - سعی می‌کنم باهاش هم صحبت شم - بیرون مهمونش می‌کنم - دعوتش می‌کنم خونه‌ام - از مسایل خصوصی خودم واسش می‌گم تا حالیش شه بهش اعتماد دارم - حرفاشو دقیق گوش می‌دم و با نظراتش همراه می‌شم - واسه مشکلاتش دل می‌سوزونم - اگه احیانا خطایی کنه راحت ازش می‌گذرم چون اصلا توقعی ازش ندارم - و .........

همه‌ی این کارها رو انجام می‌دم تا اون یکی از نزدیکانم بشه .

یکی از همون‌هایی که ازشون توقعات جورواجور دارم - از کمترین اشتباهشون نمی‌گذرم - حوصله‌ی حرفای تکراری‌شون رو ندارم و ..............

من یه غر‌یبه‌پرستم ! شما چی ؟

تقاطع

به هم می‌رسیم ٬ می‌دانم

جاده‌ی زندگی من و تو سرانجام به هم خواهد رسید

اما در تقاطعی غیر هم سطح

کدام چپ ؟

اگه به انواع گونه‌های مختلف موجودات ذی‌شعور عالم که بازی‌های تیم پرسپولیس رو دیده باشند ٬ اختیار انتخاب تنها یک بازیکن از این تیم رو بدین ٬ بعیده موجودی پیدا بشه که انتخابش غیر از کاظمیان باشه . برانکو هم تنها یک نفر از پرسپولیس رو به تیم ملی دعوت کرد . اما اون یک نفر برخلاف انتظار همه معدنچی بود . بازیکنی که اگر نگوییم هیچوقت ٬ دست کم در حال حاضر در اندازه های تیم ملی نیست . به نظر میاد انتخاب او به خاطر نبود یک چپ آماده در بین بازیکنان لیگ باشه . اما آیا جواد کاظمیان حتی در سمت چپ زمین مفیدتر از معدنچی نیست ؟

پایان احمدی‌نژاد

بینش سیاسی خود را محک بزنید :

به نظر شما عاقبت احمدی‌نژاد چی میشه ؟ با انتخاب یکی از گزینه‌های زیر در یک نظرسنجی فراگیر شرکت کنید و در ضمن ٬ قدرت پیش‌بینی خودتون رو محک بزنید .

پیشنهاد می‌دم گزینه‌ای رو انتخاب کنید که منطقا فکر می‌کنید اتفاق می‌افته ٬ نه اون چیزی رو که دوست دارید رخ بده . لطفا به این نظرسنجی لینک بدین یا آدرس این وبلاگ رو واسه دوستانتون بفرستید :

احمدی نژاد....

۱- برای دوره‌ی دوم ریاست‌جمهوریش با رای قاطع انتخاب میشه .

۲- با رایی ناپلئونی دوباره انتخاب میشه .

۳- اولین رییس‌جمهوری ایرانه که دوره‌ی دوم رای نخواهد آورد .

۴- با رای عدم کفایت از سمتش عزل  میشه .

۵- استعفا میده .

۶- کشته میشه .